Heat
8.2 (میانگین رآی 567,568 نفر)
76 نمره منتقدین
8.7 امتیاز کاربران ( 74 رای)

Heat ( 1995 )

تاریخ انتشار : 1995/12/14
«نيل مکالي» (دنيرو)، سارقي است که تخصصش انجام سرقت هاي بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسايل نقليه ي مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وينسنت هانا» (پاچينو) نيز کارآگاهي است لس آنجلسي که مصمم است او را به دام بيندازد...
Heat
  • توضیحات :

    فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «مخمصه»
    دوبله شده توسط امور دوبلاژ سیما
    گویندگان : خسرو خسروشاهی، منوچهر اسماعیلی، زهره شکوفنده، افشین ذینوری، ولی الله مومنی و ...


    نسخه هایی که با این نماد CC نشان داده شده‌اند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.

    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.51 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.21 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.26 گیگابایت انکودر: NightMovie CC
    کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 602.04 مگابایت انکودر: NightMovie CC
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.35 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 1080p x265 حجم : 1.36 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.41 گیگابایت انکودر: NightMovie
    نسخه دوبله فارسی کیفیت: BluRay 720p x265 حجم : 759.12 مگابایت انکودر: NightMovie
    دانلود صوت دوبله به صورت جداگانه
    • کیفیت: Stereo 128
    • مدت زمان: 02:50:27
    • فرمت: mka
    • حجم: 157.66 مگابایت
    در صورتی که قبلا فیلم را دانلود کرده اید، این فایل صوتی را دانلود کرده و طبق آموزش زیر روی فیلم زبان اصلی بگذارید.
    • spain
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      spain
      پنجشنبه, ۱۴ ار ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۴۴
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • جلوه های ویژه :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      مخمصه یك فیلم شدیدا متكی به قواعد ژانر است كه اتفاقا قراری هم بر نوآوری نداردو تنها میخواهد بدون عدول از قواعد تثبیت شده ژانر نوآر یك فیلم قرص ومحكم وخوش ساخت باشد-كه هست... واما فیلم اهمیت و اعتبارش را -به عنوان یكی از بهترین های دهه نود-از همین وفاداری اش به سنت ژانر می یابد:از اینكه ضمن تكراری بودن همه وقایع و ماجراها با فیلمی در عین حال نو و جذاب روبه رو هستیم كه این مهم میسر نمی شود جز با توجه به جزئیات و كارگردانی درخشان كه آشكارا می تواند كلاس درسی باشد.


      در نگاه اول.فیلم همه چیزش را مدیون فیلم های پیش از خود است:با یك گروه دزد حرفه ای روبه روهستیم كه بسیارمنظم وحساب شده كار میكنند با یك رئیس گروه سروكار داریم كه بسیارتیزهوش وزبده است.


      یك پلیس وظیفه شناس را شاهدیم كه ظاهرا چیزی برایش اهمیت ندارد جز به دام انداختن این گروه(كه در عین حال با همسرش هم مشكلاتی دارد)والبته پایانی كاملا مشخص كه پلیس بر دزد غلبه میكند.همه چیز مهیاست كه با یك فیلم كلیشه ای غیر قابل تحمل روبهرو باشیم...كه اما با این وجود با یك شاهكار روبه روهستیم!


      فیلم از معدود آثار این دهه است كه شخصیت های آن شناسنامه بسیار كاملی دارندو هر شخصیت فرعی كوچك دقیقا كاركرد بسیار حساب شدهای دارند مثلا رابطه یهمسر كریس با مردی دیگر. علاوه بر نقشی كه در راستای از هم پاشیدگی روابط خانوادگی دارد(وجزئی است از تماصلی فیلم: تقابل عشق ووظیفه)در وقایع بعدی قصه نقش بسیار مهمی میابد(یا نگاه كنید به استفاده ظریف از این نكته كه هانا دختر ندارد واز دختر خوانده اش مراقبت میكند).


      همین میزان دقت در ریز رفتار وگفتاردوشخصیت اصلی هم هست.طبق الگوی ژانر رئیس گروه خلافكار آدم تنهایی است كه در عشقی گرفتار می شود زن ها در فیلم نوآر همیشه (فم تال) هستند وقهرمان را به سوی مرگ هدایت می كنند).این الگویی است كه دقیقا اجرا میشود اما نحوه اجرایش دنیرو رابه یكی از دوست داشتنی ترین و به یاد ماندنی ترین نقش های منفی تاریخ سینما بدل میكند علاوه بر بازی حیرت انگیز دنیرو (كه اصلا در فیلم تبدیل به یك شمایل میشود -والبته پاچنو هم همینطور) ریز رفتار وگفتار او در ارتباط با تماشاگر بسیا مهم وكلیدی است.رفتار خشن وبدون تخفیف او-كه از شغلش نشات میگیرد-در برخورداولیه با دختر هم نمودار دارد اما رفته رفته تن به عشقی ناخواسته میدهد همان عشقی كه طبق الگوی ژانر به مرگش می انجامد:خیلی ساده اش این كه اگر این دختر وجود نمیداشت (مك كلی می توانست زنده بماندو در واقع او مرگی آگاهانه انتخاب میكند چرا كه خوب میداند : (اگه بخوای مثل من فرض باشی میخوای موفقی هم ازدواج داشته باشی؟!) (به هانا) و این كه (نباید دل ببندی اگر دل بستی باید بتونی ظرف سی ثانیه برگردی) اما تاثیر این دلباختن عمیق تر از آن است كه بشود ظرف سی ثانیه گسست.


      از سوی دیگر رابطه هانا(پاچینو) با همسرش را شاهدیم كه باز با پرداختی كاملا حساب شده ازمرزخطیر نمایش رابطه كلیشه ای زن وشوهر وپرداخت ظاهری وتوخالی مایه تقابل عشق ووظیفه به سلامت گذشته است.تك تك حرف های این دونفرضمن هویت بخشیدن به به شخصیتشان قصه فیلم را به درستی پیش میبرند


      زن:(تو با من زندگی نمیكنی با مرده هازندگی میكنی)


      هانا[به مك كلی]:(خواب میبینم پشت میزی نشسته ام وهمه مقتول های ماموریت های من پشت همان میزی بزرگ نشسته اند وبه من زل زده اند).هانا: (وحشتناكه نه...من وقتی به خانمها فكر میكنم یه جوری میشم.)


      وسوالش از مك كلی كه ظرافت خاصی در آن نهفته به معشوقه ات درباره شغلت چی میگی؟! و و اما جالب تر دو شخصیت اصلی فیلم به یك اندازه محق اندودقیقا دو روی یك سكه را به نمایش می گذارند.فیلم برهمانندی این دو تاكید خاصی دارد به شكلی كه زندگی خانوادگی آنها را به طورموازی پیش میبرد (اولین بار ازحرف زدن هاناباهمسرش به آغاز رابطه عشقی مك كلی قطع میشود.


      جز این فیلمساز با مهارت خاصی یك ارتباط ماوراء الطبیعه بین این دو نفر به وجود می آورد به طوری كه فیلم پراست از قطع های به هنگام وبجااز صورتمك كلی به هانا یا بالعكس.وفیلم اصلا ضمن تاكید بر هوش سرشار هر دو نفر به این نیروی ماوراءالطبیعه وجهه خاصی می بخشد نگاه كنید به صحنه ای كه مك كلی می فهمد زیر نگاه هستندوبعد صحنه وقتی معادل پیدا میكند كه هانادر میان همكارانش پی میبرد كه فریب خورده اندو زیر نگاه هستند.همینجا چقدر هوشیارانه از لبخند مك كلی به لبخند هانا قطع میشود وآغاز بازی را به تماشاگر یاد آوری می كند.یا نگاه كنید به صحنه شگفت انگیز گفت وگوی این دو نفر در كافهكه كه فارغ از جایگاهی قرار دارند همچون دو دوست(دو آدم همانند اما به اجبار رو در روی هم) پشت میز نشسته اندوچه دیالوگ های مهمی را رد وبدل می كنند(وفیلمساز چقدر آگاهانه در هر نمای جدا گانه ای كه از هر یك از آنها میدهد یكی را در طرف راست نشانده ودیگری را در طرف چپ - كه در نتیجه اگر دو نما را روی هم بگذاریم آنها دقیقا كنار هم قرار میگیرند!با این تمهیدات حساب شده است كه در صحنه آخر زمانی كه هانا دست مك كلی را میگیرد نه تنها صحنه كلیشه ای وشعاری نیست بلكه حسی از رضایت را در درون ما بر می انگیزد).و و فیلم به جهات تكنیكی چنان نرم وروان است كه تقریبا هیچ جایی برای خرده گیری باقی نمی گذارد نما ها به قدری درست به هم متصل شده اندكه به نظرمی رسد نقصان هر نمای فیلم كلیت آنرا به هم می ریزد دوربین نرم وروان متناسب با ریتم صحنه چنان ما را با حال و هوای كاه آرام(صحنه های عاشقانه) و گاه متشنج (دزدی بانك) می آمیزد كه حضور دوربین را فراموش می كنیم.نگاه كنید به سكانس دزدی بانك كه نماها چطور كوتاه می شوند دوربین چطور با حركات سریع آدم ها هماهنگ می شود چه وقت بر چهره آدم ها تاكید می كند همذای دوربین وتاكیدش روی پاها چقدر اهمیت میابد چگونه از چهره هانا به مك كلی قطع می شود و از همه مهمتر این كه موسیقی چطور به همراهی صحنه می آید و چه وقت –مثل زمان تیر خوردن كریس –سكوتی ناگهانی حس صحنه را منتقل می كند.یا باز نگاه كنیدبه صحنه رویارویی آخر در فرودگاه كه در آن استفاده از صدا چه میزان حیرت انگیز است. یا چطور فیلمساز پس از یك صحنه تعقیب و گریز نفس گیر جایی كه هانا به مك كلی تیر اندازی می كند با قطع به چهره اسلوموشن هانا در سكوت حس درونی او را به تماشاچی منتقل می كند و رویایی را كه پیشتر برای مك كلی تعریف كرده بود به تماشاچی یاداوری می كند.
      منبع:نقد فارسی

عناوین مشابه

The Shawshank Redemption (1994)
9.3
 «اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...